بايد بگردم ، باز هم پيدا كنم خود را
بايد جدا از اين همه غوغا كنم خود را
تا كي زنم بيهوده لاف عشق و با نيرنگ
در حلقه ئ دلدادگانت جا كنم خود را
من كه خود از رنگ و رياي خود خبر دارم
يك روز بايد عاقبت ، رسوا كنم خود را
گاهي خود من ، باعث دردسر خويشم
يك جور بايد از سر خود واكنم خود را
بردارم از دريا دل و سر از بيابان ها
پرده نشين خانه ئ تقوا كنم خود را
قاضي شدم ، هي حكم انكار شما دادم
اين بار مي خواهم ولي، حاشا كنم خود را
من كيستم؟اينجا چه مي خواهم؟نمي دانم
بايد دوباره در خودم معنا كنم خود را
(ادم)
+ نوشته شده در چهارشنبه 30 دی 1394ساعت 15:02 توسط آدم ADM
من راز پنهان در نگاهت را نمي خواهم
افسون چشمان سياهت را نمي خواهم
گرچه شبي تاريك و راهم سخت دشوار است
فانوس روي مثل ماهت را نمي خواهم
گفتي عزيز مصر قلب ات مي شوم ، اما
رسوايي زندان و چاهت را نمي خواهم
گرچه دلم تنگ زميني پر شر و شور است
با اين همه ، سيب گناهت را نمي خواهم
گام نخست عاشقي فرياد عصيان است
من توبه بعد اشتباهت را نمي خواهم
هر چند مي بارد ز هر سو آتش فتنه
پروانه ام ، چتر پناهت را نمي خواهم
در جستجوي عشق هايي ياغي ام امروز
اين عشق هاي سر به راهت را نمي خواهم
گر مي تواني بگذري از سر ، بزن اين در
من چون هوس ، تنها كلاهت را نمي خواهم
با من بگو آن حرف هاي سر به مهرت را
من راز پنهان در نگاهت را نمي خواهم
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در سه شنبه 29 دی 1394ساعت 18:56 توسط آدم ADM
تو آمده بودي
و منتظر
بي سيب سرخي در دست.
روي آن نيمكت سرد
حافظ بود
آواز بود
تو بودي
و لبانت كه لبخند مي زد.
كسي آمد شبيه من
گيج و گول
بي شاخه گلي
حتي سلامي
مانده ميان شرم و شوق.
چشمانت از من مي گريخت
و صداي تو
از نگاهت حتي نجيب تر بود.
ما عقربه هاي سرنوشت را
بر مدار سيب سرخ ميزان كرده بوديم و لبخند
تو آن روز سيب را فراموش كردي
من اما لبخندت را
هرگز فراموش نخواهم كرد.
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در سه شنبه 29 دی 1394ساعت 12:09 توسط آدم ADM
تا نشد غرق سياهي ها ، شبي فردا نشد
هيچ كس عاشق نشد ، تا مثل ما رسوا نشد
در بهشت زهد و تقوا هم نمي بيني كسي
روي گندمگون او ديد و دلش اغوا نشد
خواستم دل را رها سازم ، ز بند عاشقي
پينه پيشاني ام هم ، حافظ تقوا نشد
بي وفايي كردي و رفتي كه تنهايت شوم
خاطراتت با وفاتر بود و دل تنها نشد
عقل هم مي خواست تا روشن شود چشمش به تو
پشت پا بر پادشاهي زد ، ولي بودا نشد
سنگ جاي قلب دارد هر كه چشمت ديد و باز
انقلابي چون سر ما ، در دلش برپا نشد
بي تو بردم تشنگي ام را به سوي آسمان
ابر ساقي شد ولي او هم حريف ما نشد
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در سه شنبه 29 دی 1394ساعت 12:09 توسط آدم ADM
پنجره ها
پنجره هاي بسته
پنجره هاي بخار گرفته
انگشت هاي تو را انتظار مي كشند
راز بزرگ
رازي بسيار بزرگ
پشت قلب شيشه اي پنجره ها
ناگفته مانده است
رازهايي كه انگشت هاي تو
از آن خبر دارند
تنها انگشت هاي تو
انگشت هاي يك عاشق
(ادم)
+ نوشته شده در دوشنبه 28 دی 1394ساعت 11:03 توسط آدم ADM
دردهايم را فرياد نخواهم زد
دست هاي خالي ام
هرگز مشت نخواهد شد
اگر بخواهي
مي توانم فكر نكنم
حتي مي توانم به تو سجده كنم
اما نمي توانم
نمي توانم عاشق نباشم !
(ادم)
+ نوشته شده در يکشنبه 27 دی 1394ساعت 16:06 توسط آدم ADM
چشم ما در حسرت ديدار باقي مانده است
سال ها، شب تا سحر بيدار باقي مانده است
روزها نو مي شود ، ما در شب او مانده ايم
سهم ما از زندگي تكرار باقي مانده است
بر لبانش مي نويسد ، قصه هاي ما شدن
در نگاه او ولي ، انكار باقي مانده است
قسمت ما از گلستان ، شاخه اي پاييز بود
گرچه گل پژمرد ، اما خار باقي مانده است
چشم او درد مرا ديد و لبش درمان نكرد
تا قيامت قلب من ، بيمار باقي مانده است
روزگاري مي شود ، با ديدن زيبا رخان
دل نمي لرزد ، ولي آوار باقي مانده است
من نه تنها رفته ام از ياد آن صياد دل
همچو ما در دام او بسيار باقي مانده است
مدعي رند ، سر پيچيد از پيمان عشق
ساده اي چون من به زيربارباقي مانده است
ديگري مست ريا بانگ انالحق مي زند
قامت ما عاشقان ،بر دار باقي مانده است
نيست دراين شهر يك گوهر شناس اهل دل
يوسف ما ، بر سر بازار باقي مانده است
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در شنبه 26 دی 1394ساعت 14:29 توسط آدم ADM
در کار و بار زندگی ، راه میانه نیست
شیرین و تلخ ، هر دو را گویی کرانه نیست
جمعی به دام درد و جمعی غرق شادیند
رفتار روزگار ما آیا دوگانه نیست ؟
امروز گردش فلک هم شد دو رو چو ما
آمد بهار رو و بر لبش حرف جوانه نیست
بیهوده مشت بر در اهل وفا نزن
ما در زدیم ، ولی کسی انگار خانه نیست
از ترس بی وفایت عاشق نمی شوم
باور نمی کنی ، ولی اینها بهانه نیست
داروی داغ دوریت بر قلب عاشقان
جز کنج خلوت و دعاهای شبانه نیست
بانگ دهل چو می رسد از کوی عاشقان
با شیون عزاست ، آواز و ترانه نیست
هر چند سرنوشت ما را زد سیاه رقم
با این همه نترس ، که شب جاودانه نیست
درویش قانع است ، به پیغامی ز خط دوست
محتاج هیچ ، جز کلامی عاشقانه نیست
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در شنبه 26 دی 1394ساعت 10:51 توسط آدم ADM
گفتم قرارت باز هم امروز یادت رفت
گفتی که می آیی ولی فردا سر ساعت
من ماندم و یک ایستگاه سرد و تنهایی
اینجا نمی آید کسی گویا سر ساعت !
(ادم)
+ نوشته شده در شنبه 26 دی 1394ساعت 10:44 توسط آدم ADM
من به انگور دو چشمان شما دل بستم
به شراب لب خندان شما دل بستم
گر چه پيمان شكني رسم همه خوبان است
من ، به پيمانه پيمان شما دل بستم
بي قرارم من از آن روز كه همراه نسيم
به سر زلف پريشان شما دل بستم
كعبه وصل شما قسمت ما نيست اگر
به خس و خار بيابان شما دل بستم
گفته بودم كه دگر دل ندهم دست كسي
چه كنم باز به دستان شما دل بستم
قصه عشق قشنگ است،چه شيرين وچه تلخ
تلخ و شيرين ، به پايان شما دل بستم
بال و پر بسته نگهدار مرا كنج قفس
كه به دلتنگي زندان شما دل بستم
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:05 توسط آدم ADM
پيش نگاه گرم تو ، عين حبابم
چون دانه هاي برف ، زير آفتابم
لب هاي تو رنگ شراب ناب دارد
من تشنه يك جرعه ز آن جام شرابم
گاهي دراين فكرم كه توخواب وخيالي
شايد كه عمري من گرفتار سرابم
شايد همين باران كه مي بارد توباشي
خودخواهي من مثل چتري شد حجابم
لبخند گل داري به روي قلبي ازسنگ
من هم شبيه گندم در آسيابم
از آتش دوزخ ، ندارم باك فردا
با قهر خود ، تو سخت تر دادي عذابم
دست از سرم اي آرزوي وصل بردار
تا با خيال ديدنش امشب بخوابم
مانند مردي مانده در زنجير عصيان
تيغ قلم در دست ، فكر انقلابم
شد دفتر شعرم پر از فرياد نام ات
من شاعر فرياد هاي بي جوابم
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:05 توسط آدم ADM
تو ، زيباترين اشتباه مني
توعشقي، تو تنها گناه مني
تو را خواستم از خدا بي صدا
تو ، لبيك فرياد آه مني
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:06 توسط آدم ADM
سفر كردم به اميد شما ، گم كرده ام خود را
در اين شهر سراسر آشنا گم كرده ام خود را
شدم عاشق ، زدم از غار تنهايي خود بيرون
ميان ازدحام كوچه ها گم كرده ام خود را
سپردم دل به درياي دو چشم پر ز توفان ات
در اين دريا رها كردي مرا ، گم كرده ام خود را
شنيدم عشق عين رحمت است و لطف ، اما من
چرا در لا به لاي اين همه درد و بلا گم كرده ام خود را
زدي لبخند و دادي وعده ها از قصه اي شيرين
ولي من در ميان تلخي اين ماجرا گم كرده ام خود را
به دست باد دادي گيسوانت را و مي پرسي
در اين دنياي آشفته چرا گم كرده ام خود را
دلم دلتنگ تنهايي به سوي دوست پر مي زد
به دنبالش ، نمي دانم كجا گم كرده ام خود را
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:06 توسط آدم ADM
بي تكرار
تازه
هر روز روز ديگري ست
اگر عاشق باشي
اگر عاشق باشي
باد زوزه نمي كشد
آواز مي خواند
اگر عاشق باشي
قارقار كلاغ شوم نيست
راوي عاشقانه هاي نارون است و نسيم
و بازي پنهان انگشت هاي من و نو
اگر عاشق باشي!
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:06 توسط آدم ADM
شاعر بزرگي بود
خيال پردازتر از خواجه شيراز
نازك انديش تر از صائب تبريز
آن كه
همه زيبايي جهان را
در دو مصراع چشمانت سرود!
شاعر بزرگي بود
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:06 توسط آدم ADM
من به عشق توعادت نكرد
تازه اي ، مثل ديدار اول
بارها ديدم وهست امروز
باز چشم تو چون بار اول
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:07 توسط آدم ADM
كيست اين شيطان بازيگوش پنهان در درون من
چيست اين درياي پر از موج و توفان در درون من
شعله خورشيد مي پنداري اين سوسوي چشمم را
برق برف است اين و سرماي زمستان در درون من
لكه اي هم ، آسمان صاف ، در قلبم نمي بيني
همچو پاييز است فصل باد و باران در درون من
باغ هاي آرزو پژمرد ، در اين قحطي اميد
نيست چيزي جز سراب يك بيابان در درون من
قلب بي بال و پر من ، در هواي ديدن رويت
چون عقابي مي زند پرپر ، پريشان در درون من
همچو آدم روي گندم گون تو برد از دلم ايمان
بازهم گرد وغبارحيله برپاكرد شيطان دردرون من
اين همه نامردمي ها ديدم و در خود شكستم
مانده اما ، ذره اي از روح انسان در درون من
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:07 توسط آدم ADM
از دیده اهل درد ، خون می بارد
از صحبت اهل دل ، جنون می بارد
از خاک کسی، چو من پراز خون وجنون
صد باغچه لاله ، واژگون می بارد
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:08 توسط آدم ADM
عاشق تر و مجنون تر و شیداتر من
انگشت نما تر من و رسواتر من
این جامه ئ پاره پاره یعنی شده ام
منظور یکی ، از تو زلیخاتر من
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:07 توسط آدم ADM
لقمان حکیم شهر دانایی بود
یک میکده پر زشور وشیدایی بود
این آدم کم حوصله امروزی
ضرب المثل صبرو شکیبایی بود
(ادم)
https://telegram.me/chizishabihesher
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 دی 1394ساعت 15:08 توسط آدم ADM